كفش كودكی را دریا برد، كودك روي ساحل نوشت: دریاي دزد!
آن طرفتر مردي كه صید خوبی داشت
، روي ماسه ها نوشت:دریاي سخاوتمند!
جوانی غرق شد، مادرش نوشت:درياي قاتل!
پيرمردي مرواريدي صيد كرد، نوشت: درياي بخشنده!
موجی نوشته ها را شست و دریا آرام گفت:
به قضاوت دیگران اعتنا نكن، اگر میخواهی دریا باشی!
نظرات شما عزیزان: